در رویای دژاوو به قلم آزاده دریکوندی
پارت صد
زمان ارسال : ۳۲۵ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 14 دقیقه
*****
جَو خانه گرم و صمیمانه بود و البته سر و صدای زیادی هم حکم فرما بود، دقیقا برخلاف جمع خانوادگی خودش که همه در سکوت خیلی مودبانه مینشستند و یا صرفا شنوندهی قمرالملوک بودند و یا اینکه خیلی آرام و خشک با یکدیگر گپ میزدند.
اما حالا ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
Zarnaz
۱۹ ساله 00عزیزم فرهادم چه مهربون زود گفت گفتم که یخت باز بشه 😍😍مرتضی جونم بخوای مخم بزنی نمیتونی فریال جون یه معین عزیز داره😍🤭 برو یکی دیگه رو برای خودت دست و پاکن😍😝🙈